حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

سفراصفهان

دخترخوب مامان سلام چندورزی فرصت شد تا خانواده سه نفری ما پا توراه سفر بذارن وايندفعه مهمان اصفهان بوديم ازقبل مهمانسراي اداره را رزروكردم وروز دوشنبه هشتم مهر ساعت 5 صيح راهي شديم تو كه شديدا ذوق داشتي خيلي زود بيدارشده بودي سفر فوق العاده اي بود خيلي عكس گرفتيم كه با هزارزحمت اين عكسها را انتخاب كردم     اصفهان - خيابان آتشگاه  - رستوران شب نشين   سي وسه پل         مسيرسي وسه پل تا پل خواجو - بوستان آئينه خانه        پل خواجو     ميدان نقش جهان       ميدان نقش...
17 مهر 1392

سيمين بري گل پيكري آري ...

عزیزدلم سلام چندتا عکس جامونده بود که برات میذارمشون     سیمین بری گل پیکری آری از ماه و گل زیباتری آری همچون پری افسونگری آری دیوانه رویت منم چه خواهی دگر از من سرگشته رویت منم نداری خبر از من هر شب که مه بر آسمان گردد عیان دامن کشان گویم به او راز نهان که با من چه ها کردی به جانم جفا کردی     هم جان و هم جانانه ای اما در دلبری افسانه ای اما اما ز من بیگانه ای اما آزرده ام خواهی چرا تو ای نوگل زیبا افسرده ام خواهی چرا تو ای آفت دلها     عاشق کشی شوخی فسونکاری ...
16 مهر 1392

دخترم با تو سخن می گویم ....

  گوهريكدانه من سلام اين شعرسروده آقاي مهدي سهيلي هست كه يه مدت پيش تو وبلاگ يكي ازدوستان ديدم وخوشم اومد برات مي ذارمش چون حرف دلم من و همه مامانا هست   دخترم با تو سخن می گویم گوش کن با تو سخن می گویم زندگی در نگهم گلزاریست و تو با قامت چون نیلوفر، شاخه ی پُرگل این گلزاری. من در اندام تو یک خرمن گل می بینم. گل گیسو، گل لب ها ، گل لبخند شباب. من به چشم های تو گل های فراوان دیدم. گل عفت، گل صد رنگ امید گل فردای بزرگ گل فردای سپید. می خرامی و تو را می نگرم. چشم تو آیینه ی روشن دنیای من است. تو همان خُرد نهالی که چنین بالیدی... ...
15 مهر 1392
1